غربت آن است که...
ناگزیرم از سفر بی سر و سامان چون باد
به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد
کوچ تا چند؟ مگر میشود از خویش گریخت؟!
بال تنها غم غربت به پرستو ها داد
این که مردم نشناسند تو را غربت نیست
غربت آن است که یاران ببرندت از یاد
فاضل نظری
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۱/۱۱/۱۴ ساعت 5:46 PM توسط زهرا صهبا
|