آدمم مره میشه!

تا حالا زیاد شنیدی که میگن روز مرگی ...اما نشنیدیم که بگن آدم مرگی ! آدم مرگی یعنی چی؟ همه تا حالا تجربه شو داشتیم یه موقع عایی میشه که دلمون می خواد سر به تن هیچکس نباشه . دلمون می خواد سکوت باشه و ریخت هیچکسی رو نبینیم دلمون می خواد  همه دهناشونو ببندن و اون موقعه که دچار آدم مرگی شدیم...یعنی اونقدر با اطرافیانمون بودیم که شدن یه یه عادت یه عادت روزمره و همیشگی ... به این میگن آدم مرگی ! حالا انصافا فهمیدی آدم مرگی چیه؟

دیوونگی خیلی عادیه!

دیوونگی مگه چیه؟ مگه دیوونه ها شاخ و دم دارن؟ مثلا دیوونگی می تونه یه عادت باشه! کله ی سحر بلند میشی و به عالم و آدم گیر می دی و با خلق تنگ صبحونه رو می خوری و تا آخر شب پاچه ی ملتو می گیری و بعدم میگی تقصیر خودشون بوه که باهات حرف زدن. داشتم اینو می نوشتم یاد حرف تهمینه میلانی افتادم که گفته بود : همه ی ایرانیا یه جوری عقده ای ان! دستش درد نکنه با این اظهار نظرش! نمی گم همه عقده ای هستیم نمی گم همه خل وضعیم و تاب داریم ولی می گم گاهی توی زندگی یه موقع هایی دیوونه می شیم...حالا هر کدوممون یه جوری...یکی مثله من پاچه ی ملتو می گیره یکی خر کیف بازی در میاره ...

بیلیارد زندگی

دوستی مثه بازی بیلیارد می مونه... توی بیلیارد یه توپ سفید و پاک هست که توپای دیگه رو اوت می کنه ... دوست نامردم درست مثه همون توپ سفیده اس... بهت آرامش میده و خوب که بهت نزدیک شد هلت میده توی سوراخی که انتها نداره... توی بازی بیلیارد زندگی سعی کن یا چوب باشی یا اون توپ سفید...چون تکلیف توپای دیگه از اول معلومه! بیلیارد

شعر برای رویا

می نویسم از تو ای زیبای من

          می سرایم از تو ای رویای من

ای نگاهت سبز تر از سبزه زار 

        می نویسم بی قرارم بی قرار

پشت دیوار بهار ، می نویسم

       مانده ام در انتظار...

ای که چشمت خواب را از من گرفت...

      می نویسم خسته ام از انتظار...

تجربه ها

می دونی جالبی عشق به چیه؟ این که تمام مدت یکی رو با تمام وجود می خوای و فکر می کنی هیچوقت نمیتونی دوسش نداشته باشی... اما کافیه یکی پیدا شه تا تو عاشق اون بشی ، اونوقته که عشق قبلیت فراموش میشه...جالبی عشق هم همینه...قدرت جایگزینی بالایی داره !

قشنگترین آهنگی که شنیدی چی بوده؟ من با این که آهنگ سلطان قلبها رو نشنیدم اما متنشو خیلی دوست دارم ساده و زیبا :

یه دل میگه برم ، برم                   یه دلم میگه نرم، نرم

طاقت نداره دلم ، دلم                    بی تو چه کنم؟

پیش عشقی زیبا ، زیبا                  خیلی کوچیکه دنیا ، دنیا

با یاد تو ام هرجا ، هر جا              ترکت نکنم...

سلطان قلبم تو هستی ، تو هستی       دروازه های دلم را شکستی

پیمان یاری به قلبم تو بستی             با من پیوستی...

اکنون اگر از تو دورم ز هرجا        بر یار دیگر نبندم دلم را

سرشارم از آرزو و تمنا               ای یار زیبا...

از بس خودمو توی آیینه ی چشم بقیه دیدم خسته شدم. چشم هاشون دروغ میگن .اونا چیزی که من واقعا هستم نشون نمی دن. همه چیو پنهان می کنن . از خودشونم پنهان می کنن... فکرشو بکن بیدار باشی اما خودتو به خواب بزنی . احمقانه ترین کار دنیا که بلا استثنا همه داریم انجامش می دیم...دنیا شده یه خوابگاه ...حالا تو به من بگو ...ای آیینه زیبا...کی از همه بدبخت تره تو دنیا؟ آخه توی این دنیا هرکی بیدار باشه قافیه رو باخته ...

انسانیت من خویشتن داری مداوم من است .   (نیچه)

همین یه جمله کافیه تا بفهمی که چی می خوام بگم...می خوام از دردایی بگم که هر روز حس می کنم و دم نمی زنم. آخه مگه آدم چقدر ظرفیت داره؟ ها ؟ چقدر؟ از کسی متنفر باشی و هر روز ببینیش و نتونی بگی؟ آخه تا کجا؟ به کی بگم که ازش بدم میاد ؟ هرروز می بینمش ، اسمش که میاد مو به تنم راست میشه ، نمی دونم چرا ولی فکر می کنم که بقیه فکر می کنن من یه چیزی از اون کم دارم ...در صورتی که اینطور نیست . من ازش خیلی سر ترم ! خیر سرم آدم بزرگی ام واسه ی خودم اما هنوز ته مایه های حسادت های احمقانه ی بچگی توی وجودمه... هنوز هم وقتی دوستای منو می کشه طرف خودش حسودیم میشه ... اینارو می گم تا بدونی یه هم کلاسی تا چه حد میتونه نفرت انگیز باشه !