...که برمیگردم...
به شب و پنجره بسپار که بر میگردم
عشق را زنده نگه دار که برمی گردم
بس کن این سرزنش (( رفتی و بد کردی)) را
دست ازین خاطره بردار که برمیگردم
دو سه روزی هم –اگر چند- تحمل سخت است
تکیه کن بر تن دیوار که برمیگردم
بین ما پیش ترک هر سخنی بود گذشت
عاشقت میشوم اینبار که برمیگردم
گفته بودی دو سحر چشم به راهم بودی
به همان دیده ی بیدار که برمیگردم
پرده ی تیره ی آن پنجره ها را بردار
روی رف آیینه بگذار که برمی گردم
پشت در را اگر انداخته ای حرفی نیست
به شب و پنجره بسپار که بر میگردم
((امید مهدی نژاد))